مدل فریمیوم[1]
واژهی Freemium از ترکیب واژگان Free وPremium (رایگان و پولی) بدست آمدهاست.ارائهی رایگان یک سرویس پایه با هدف پرداخت پول از سوی اعضا برای سرویس ها و امکانات پیشرفتهتر، فلسفهی کار این مدل است. در این مدل، یک برنامه، خدمت و یا سرویس، دارای دو سطح از امکانات است که سطح اول آن بصورت رایگان به همه عرضه میشود ولی برای دریافت امکانات سطح دوم، کاربران می بایست پول بپردازند. از آن جایی که امکانات رایگان، یک ابزار بازاریابی قوی هستند، این مدل به کسب و کارها اجازه میدهد تا بزرگ شوند و بدون صرف هزینههای بالا در کمپینهای تبلیغاتی، مشتریان نسبتاً زیادی را از طریق همین امکانات رایگان خود جذب کرده و سپس از طریق امکانات پولی خود به کسب درآمد بپردازند.
نکتهی بسیار مهم در این مدل، یافتن نقطهی بهینهی مرز میان امکانات رایگان و پولی است. حجم و سطح امکانات رایگان از یکسو تعیینکنندهی میزان جذابیت برنامه برای جذب کاربر و افزایش تعداد کاربر و ترافیک است و از سویی دیگر تعیینکنندهی میزان رغبت کاربران به خرید نسخهی پولی برنامه است. به عبارت دیگر یعنی اینکه چه میزان امکانات بصورت رایگان ارائه شود که هم جذابیت لازم برای جذب کاربر جدید و افزایش ترافیک را داشته باشد و هم آنقدری زیاد نباشد که کاربر را از خرید امکانات پولی بی نیاز کند و بهگونهای باشد که بتواند کاربر را به خود جذب کرده و وی را به خرید امکانات پولی ترغیب نماید. فلذا تعیین بهینهی سطح و حجم این امکانات بسیار مهم است.
«نرخ تبدیل» در مدل فریمیوم :
به درصد کاربرانی که در این مدل از حالت رایگان به حالت پولی تبدیل شده اند، «نرخ تبدیل» میگویند.
باتوجه به بالا و یا پایین بودن این نرخ میتوان با اعمال تغییر در حجم امکانات رایگان، به نقطهی بهینه رسید. یعنی اگر نرخ تبدیل پایین بود، این به معنای آن است که حجم امکانات رایگان به قدری زیاد است که کاربران احساس نیاز به خرید امکانات پولی نمیکنند، درنتیجه در چنین شرایطی، کاهش حجم امکانات رایگان راه چاره خواهد بود. از آن طرف، نرخ تبدیل بسیار بالا هم مناسب نیست چرا که این اتفاق از جهتِ کم بودن تعداد کاربران نسخه ی رایگان رخ داده است که دلیل آن حجم پایین امکانات و جذاب نبودن این نسخه است. در نتیجه در چنین شرایطی میبایست حجم امکانات رایگان برای ایجاد جذابیت و جذب کاربر، افزایش یابد.
نرخ تبدیل بیشتر نمونههای استفادهکننده از مدل فریمیوم بین ۲ تا ۵ درصد است.
بعنوان مثال از میان سرویسهای مختلفی که از این مدل بهره میگیرند میتوان به دراپباکس[2] اشاره کرد. دراپباکس یک ارائهکننده خدمات میزبانی پرونده در وب است که امکان همگاهسازی[3] پروندهها روی چند رایانهی مختلف یا بین چند کاربر مختلف را از طریق اینترنت فراهم میکند. در این سرویس هر کسی که ثبتنام کرده و نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد کند، به صورت رایگان دو گیگابایت فضای حافظهی ابری دریافت میکند. اگر کاربران به فضای بیشتری نیاز داشته باشند، ماهانه ۹.۹۹ دلار (یا ۹۹ دلار در سال) پرداخت میکنند تا ۱۰۰ گیگابایت حافظه دریافت کنند. نسخه رایگان برای اسناد معمولی کافی است، ولی اگر کسی بخواهد از عکسها یا دیگر فایلهای چندرسانهای خود پشتیبانگیری کند، از حد ۲ گیگ عبور میکند، و از این رو دلیل موجه برای ارتقای سرویس را دارد.
در واقع حجم 2 گیگابایت مرز میان امکان رایگان و پولی در این سرویس است. بطوریکه رایگان بودن این حجم از فضا، کاربران را تشویق به ثبتنام و حضور در این سرویس کرده و سپس در صورت نیاز کاربر به فضای بیشتر او به خرید نسخهی پولی ترغیب میشود.
همچنین شبکهاجتماعی لینکداین[4] ، فلیکر[5] و بسیاری از اپلیکیشنهای موبایلی از این مدل بهره میگیرند. میتوان گفت این مدل، مدل کسب و کار غالب میان استارتآپهای اینترنتی و اپلیکیشن های گوشیهای هوشمند است.
خرید درون برنامهای[6]:
این مدل، شاخه ای از مدل فریمیوم است. کاربر بعد از نصب نسخه اولیه، نیاز ندارد نسخهی ارتقا یافته را دوباره به طور کامل نصب کند، بلکه سازنده این امکان را به مشتری میدهد که قابلیتهای بیشتر، بخشهای اضافی و ویژگیهای شخصی کردن اپلیکیشن را به صورت «افزودنی[7]» و جدا جدا به اپلیکیشن اضافه کند. ساختار این نوع فروش، به دلیل تنوع خدماتی که در داخل اپلیکیشن قابل ارائه است، به طور بالقوه بسیار سودآور است. به گزارشDistimo هفتاد و یک درصد از آمار فروش در اَپاستورهای اپلیکیشنهای موبایلی متعلق به این مدل بوده است.
مدل وابسته[8]
این مدل بصورت هدایت ترافیک به وبسایت شرکتهای تجاری و... از طریق لینک های ارتباط دهنده[9] (بصورت بنری یا متنی) و دریافت درصد سود از سایت موردنظر عمل میکند.در این مدل سایت ارتباط دهنده و هدایتکننده (مثلاً یک شبکهاجتماعی) تنها درصورتی موفق به کسب درآمد میشود که کاربر هدایت شده به سایت تجاری موردنظر، پس از ورود به آن، خواسته ی آن سایت را انجام دهد (مثلاً خریدی انجام داده و یا در آن سایت ثبت نام کند). مدیریت سایت هدایتکننده (مثلاً شبکه اجتماعی) در سایت تجاری موردنظر دارای یک اکانت شده و از این طریق و با استفاده از کد خاصی که آن سایت موردنظر ارائه میدهد، لینک ارتباطدهنده ایجاد شده و تعداد کاربرانی که از این سایت هدایتکننده وارد سایت تجاری مورد نظر شده و خرید (و یا هر اقدام دیگری) انجام میدهند، مشخص شده و بر این مبنا درصدی از سود فروش به سایت هدایتکننده پرداخت میشود.توانایی مدیریت رسانههای اجتماعی در ترغیب و اقناع کاربران خود برای خرید از سایتهای تجاری موردنظر در این مدل بسیار حائز اهمیت است. یعنی با توجه به اینکه فقط درصورتی درآمدی برای رسانه اجتماعی حاصل میشود که کاربر رسانهی اجتماعی پس از معرفی یک سایت یا محصول توسط آن رسانه، به آن سایت رفته و محصول آنرا خریداری کند، در نتیجه نوع ارتباط مدیریت یک رسانه اجتماعی با کاربران خود و میزان اعتماد و اطمینان متقابل میان آنها میتواند در اثربخش بودن این مدل بسیار تأثیرگذار باشد.
نکتهی دیگر قابل اشاره برای این مدل این است که این مدل برای رسانههایی با ترافیک بالا و یا رسانههایی با قشر و جامعهی مشخص و خاص مناسب است. ترافیک بالا و در نتیجه حجم بالای کاربران هدایتشده به سایت تجاری مورد نظر میتواند احتمال خرید و در نتیجه سود سایت هدایتکننده را افزایش دهد. همچنین خاص بودن مراجعین به سایت مبدأ، از منظرهای مختلف (سن، جنسیت، تحصیلات، قشر فکری و...) میتواند به پیشنهاد دقیقتر محصولات و خدمات متناسب با سلایق و علایق آنها کمک کند.
بسیاری از تبلیغات بنری موجود در شبکهای اجتماعی و دیگر سایتها میتواند از این نوع باشد. علیرغم اینکه در ظاهر و برای کاربر، این مسئله مشخص نخواهد بود. بعنوان نمونه مواردی نظیر فیسبوک، توئیتر، یوتیوب و... از تبلیغات بنری استفاده میکنند.
مدل حق اشتراک[10]
در این مدل کاربران یک وجه مشخص (بصورت ماهانه یا سالانه) برای دسترسی به محصول یا خدمت میپردازد.در واقع در این مدل برای دسترسی به امکانات، تسهیلات و یا محصولات خاصی، برای یک دورهی زمانی مشخص، کاربر مبلغ مشخصی را میپردازد و با این پرداخت میتواند در آن بازه زمانی از امکانات موردنظر استفاده کند.
سایت های ارائهدهندهی مقالات علمی و دانشگاهی مثال خوبی از این نوع مدل هستند. بعنوان مثالی دیگر میتوان به شبکهاشتراک ویدئوی نتفلیکس[11]اشاره کرد.
وجود شبکههای اجتماعی متنوع و فراوان با عضویت رایگان، تقریباً اندیشیدن به این مدل درآمدزایی برای مدیران شبکههای اجتماعی را دور از ذهن کردهاست و تقریباً شبکهای به این مدل برای درآمدزایی امیدی ندارد.
مدل کالاهای مجازی[12]
در این مدل کالاها و محصولاتی کاملاً مجازی، غیرواقعی و قراردادی، تعریف و به فروش گذاشته میشوند. سرویس اجتماعی شکل گرفته در فضای مجازی میتواند کالاها و مفاهیمی مجازی برای کاربران خود تعریف کرده، به ساختن هویت برای آنها پرداخته، کاربران خود را با آنها درگیر کرده و نهایتاً حتی بابت آنها از کاربران خود پول دریافت کند.مواردی نظیر اسلحه، امتیاز، هدیه، شکلک و... در یک سایت یا بازی، نمونههایی از کالاهای مجازی هستند. از برچسب (استیکر) های اپلیکیشن پیامرسان وایبر[13] و هدیههای فیسبوک[14] میتوان بعنوان معروفترین کالاهای مجازی در سرویسهای مجازی نام برد.
نکتهی مهم در این مدل قدرت مدیریت رسانهی اجتماعی مورد نظر در خلق و معرفی این کالاها و ایجاد رغبت و یا حتی نیاز در کاربران خود برای خرید آنهاست. این کالاها وجود خارجی ندارند و فینفسه هیچ نقشی در زندگی کاربر و رفع نیازهای زندگی حقیقی او ندارند اما پس از حضور کاربران در فضای سرویس مجازیِ خالق این کالاها، با برنامههای سرویس موردنظر، با این کالاها آشنا شده، به آنها علاقهمند و حتی وابسته میشود و حتی ترغیب میشود که برای آنها پول نیز بپردازد. بعنوان مثال وایبر در ابتدا با ارائهی استیکرهای جذاب، زیبا و رایگان خود کاربران خود را با استیکر و استفاده از آن آشنا کرد و سپس مواردی متنوعتر و زیباتر از آنها را بصورت پولی به فروش گذاشت و حتی پا را از این فراتر نهاده و از روی شخصیتها و کاراکترهای این استیکرها، بازیهای مختلفی نیز تولید کرده و از آنها نیز به کسب درآمد پرداخت.
حاشیه سود بالای این مدل ویژگی مهم آن است. از آنجا که این کالاهای مجازی هزینه ی خاصی را برای سرویس ایجادکنندهی آن ندارد و صرفاً از روی یک مفهوم انتزاعی ایجاد شده اند، عمدهی درآمد حاصل از آن، سود است.
مدل تبلیغات[15]
قدیمیترین و همچنان رایجترین مدل کسب و کار در فضای وب، مدل تبلیغات است. تبلیغات اینترنتی به استفاده از اینترنت به عنوان یک کانال و وسیله ارتباطی برای ارسال تبلیغات در محیط وب اشاره دارد. در تعریفی دیگر، تبلیغات اینترنتی را اینگونه تعریف نموده اند: نمایش دادن نام ها و علائم تجاری، شعارها و تصاویر تبلیغاتی در سایتها یا پایگاهای پربیننده اینترنتی، به نحوی که به تحقق اهداف تبلیغات کمک نماید.این مهم، عمدتاً از طریق نمایش تبلیغات متنی و یا تصویری (عمدتاً در قالب بنرهای تصویری در ابعاد مشخص) از یک محصول، شرکت، سایت و... در سایت خود و دریافت وجه در ازای آن اتفاق میافتد. «تبلیغات بنری»[16] و «تبلیغات متنی»[17]، دو نوع از قدیمیترین انواع تبلیغات در فضای وب هستند. در شیوهی تبلیغات بنری، بنر تبلیغ دهنده در یکی از اندازه های استاندارد در محلی از صفحه وب تبلیغ گیرنده نمایش داده میشود. وبسایتهای تبلیغ گیرنده محلهای مشخصی که معمولا بالا، کنار و پایین صفحات وبشان است را به نمایش تبلیغات بنری اختصاص میدهند. بنر به وبسایت تبلیغ دهنده یا صفحهای شامل توضیحات تکمیلی درباره تبلیغ، لینک میشود. به عبارتی، بازدیدکنندگان از وبسایت، میتوانند روی هر کدام از بنرهای تبلیغاتی که توجهشان را جلب کرده باشد کلیک کنند تا اطلاعات بیشتری دربارهی آن بدست بیاورند.
تبلیغات متنی همانند تبلیغات بنری در صفحات وب نمایش داده میشوند. اگر در تبلیغات بنری عکس یا تصاویر متحرک، نمایشدهندهی آگهی بود و به وبسایت هدف لینک میشد، در این نوع تبلیغات از متن برای توصیف آگهی استفاده میشود. وبسایتهای تبلیغ گیرنده معمولاً بخشهایی را به صورت کادر یا ستون در کنار یا میانه صفحات در نظر میگیرند و تعدادی آگهی متنی را در آنجا نمایش میدهند.آگهی متنی معمولاً شامل عنوان تبلیغ و لینکی به صفحه تبلیغ دهنده است.
تبلیغات در نتایج جستوجو[18]، تبلیغات پاپآپ[19]، تبلیغات آویزان[20]، تبلیغات بینابینی[21]، تبلیغات ویدئویی[22]، تبلیغات ایمیلی[23] و... از دیگر روشهای تبلیغاتی در فضای وب هستند.
ترافیک بالا شرط مهمی در این مدل است. در واقع تبلیغدهندگان با هدف بازدید هرچه بیشتر از تبلیغات خود وارد عرصهی تبلیغات اینترنتی شده و در این راه هزینه میکنند. نمایش هرچه بیشتر تبلیغات نیز مستلزم وجود حجم بالای بازدیدکنندها در سایت و یا شبکهی تبلیغکننده است.
تبلیغات هدفمند[24]:
اثربخشی یک تبلیغ از روی میزان توجه و استفادهی کاربر از آن (کلیک بر روی آن و یا هر آنچه آن تبلیغ درخواست میکند) نسبت به میزان نمایش آن تبلیغ در کل، سنجیده میشود. به عبارت دیگر باید دید به ازای هر چند نفری که تبلیغ مورد نظر برای آنها به نمایش درمیآید، یک نفر روی آن کلیک کرده و بسمت هدف آن هدایت میشود.پرواضح است که هرچه تناسب میان تبلیغ نمایشدادهشده و ویژگیها، نیازمندیها و سلایق مشاهدهکننده بیشتر باشد، این نسبتِ «کلیک بر نمایش» و درنتیجه اثربخشی تبلیغ بیشتر خواهد بود.
مراجعین وب، هدفمند هستند و به تبلیغاتی که به هدف آنها مربوط نشود، توجهی نمی کنند. برای موفقیت، آگهی ها باید با اهداف و آنچه در ذهن کاربران است، هماهنگ باشد. این هماهنگی فلسفه بحث «تبلیغات هدفمند» است.
در تبلیغات هدفمند با آگاهی از نیازها، علایق و سلایق کاربر (آگاهی حاصل از اطلاعات) و دستهبندی کاربران از جنبههای مختلف و همچنین دستهبندی تبلیغات مختلف متناسب با هریک از دستههای کاربران، تبلیغاتی متناسب با هر کاربر برای وی نمایش داده میشود. مشهودترین نمونهی این تبلیغات در فضای وب، تبلیغات گوگل[25] است که از روی جستجوی کاربران، مکان و زبان آنها، نوع وسیله[26] مورد استفادهی آنها و... آنها را دستهبندی کرده و تبلیغات متناسب با آنها را در سایتهای تحت تبلیغات خود به نمایش میگذارد.
کاربران میتوانند از جنبههای مختلفی همانند سن، جنسیت، مکان، زبان، تحصیلات، علاقه، شغل، دوستان، وضعیت رابطه[27] و... دستهبندی و مورد هدف قرار گیرند.
نکتهی مهم در این مدل آگاهی از ویژگیهای کاربران بمنظور دستهبندی آنهاست. برگ برندهی شبکههای اجتماعی در این نوع تبلیغات در همین نکته است. کاربران با فعالیت در شبکههای اجتماعی در حال تولید دادههایی هستند که تحلیل این دادهها از طریق مباحث تحلیل کلاندادهها[28] و دادهکاوی[29] و استخراج اطلاعات مفید از این دادهها میتواند آگاهی موردنیاز برای تبلیغات هدفمند را حاصل نماید.
همچنین نوع خاصی از شبکههای اجتماعی، تحت عنوان «شبکههای اجتماعی جاویژه[30]» وجود دارند که بنابر ماهیت و فلسفهی کاری خود، ذاتاً فضا را برای بهرهگیری بسیار مطلوب از تبلیغات هدفمند فراهم آوردهاند. این شبکهها را میتوان بعنوان نمونهای موفق از میان انواع رسانههای اجتماعی از نظر مدل درآمدی قلمداد کرد. در بخش ضمیمهی این فصل، بطور مفصل به این نوع از شبکههای اجتماعی خواهیم پرداخت.
تبلیغات زمینهای
از جمله رویکردهای تبلیغات هدفمند، تبلیغات زمینهای[31] است. در این شیوهی تبلیغات، سیستم نمایش آگهی که معمولاً نرمافزار هوشمندی است، محتویات صفحهای که برای نمایشدادن درخواست شده را بررسی میکند و آگهی متناسب با آن را نشان میدهد. نمایش تبلیغات تعدادی از شیوههایی که تاکنون معرفی شدند ممکن است از طریق این رویکرد انجام شود. مثلا تبلیغات روی صفحهی وب به شیوهی بنر یا متن و یا تبلیغات پاپآپ، میتوانند بهشکل زمینهای و متناسب با محتویات صفحه به نمایش درآیند. تبلیغات در متن[32] و تبلیغات در تصویر[33] دو شیوهی تبلیغات اینترنتی زمینهای هستند. تبلیغ در صفحهی نتایج موتورهای جستوجو نیز نوعی از تبلیغات زمینهای محسوب میشود.شبکههای بزرگی چون فیسبوک، توئیتر، لینکداین، مایاسپیس و بسیاری از شبکههای اجتماعی دیگر از مدل تبلیغات (و عمدتاً از تبلیغات هدفمند) به شکل گستردهای بهره میگیرند تا آنجاییکه میتوان گفت مهمترین مدل درآمدی شبکههای اجتماعی، با اختلاف بالا نسبت به دیگر مدلها، مدل تبلیغات است.
مدل سهیم شدن در فروش:
در این مدل یک سرویس (رسانهاجتماعی، سایت و...) یک امکان رایگان ارائه میدهد که در بستر این امکان، دیگران میتوانند محصول و یا خدمت خود را بفروشند و به فراهم کنندهی اولیهی آن بستر رایگان نیز درصدی سود بپردازند. در واقع از طریق ارائهی رایگان آن بستر اولیه، مخاطب گستردهای جذب میشود و پس از آن زمینه برای فروش محصولات و امکانات مرتبط با آن بستر اولیه فراهم میشود. برای مثال گوگل، اندروید را بصورت رایگان در اختیار کاربران قرار میدهد و اندروید به سبب ویژگیها و امکانات خود و از همه مهمتر بخاطر رایگان بودن، فراگیر میشود. حال با توجه به فراگیری اندروید و جذب گستردهی کاربر توسط آن، برنامه نویسان راغب میشوند که برای آن برنامه بنویسند، گوگل هم که مالک اندروید بوده آن برنامه ها را گرفته و در اپاستور خود بفروش میرساند و در این بین درصدی از مبلغ فروش را تصاحب میکند. (برای گوگل رقم این درصد، %30 میباشد.)مثال دیگر برای این مدل مایکروسافت است. ارائه ی رایگان ویندوز از سوی مایکروسافت و درعوض شریک شدن در سود فروش توسعه دهندگان و ارائه کنندگان نرم افزارها مدل درآمدی مایکروسافت است.
در میان شبکههای اجتماعی، فیسبوک از طریق ارائهی ابزارهای توسعه و رابطهای برنامهنویسی نرمافزار[34] به توسعهدهندگان نرمافزارها، از این مدل استفاده میکند. (که در ادامه به آن خواهیم پرداخت)
فروش اطلاعات مفید بدست آمده از حجم انبوه دادهها
«اطلاعات» پایهی اصلی اقتصاد فراصنعتی است. اطلاع از «سلایق مصرف کنندگان»، «مدیریت بر دانستههای مصرفکنندگان» و «ارتباط انبوه با مصرفکنندگان نهایی» مهم ترین زمینهها در این حوزه هستند. شبکههای اجتماعی در هر سه حوزهی فوق کاربرد دارند.شبکه های اجتماعی و اطلاع از سلایق مصرف کنندگان:
شبکه های اجتماعی حجم وسیعی از اطلاعات کاربران خود را از روی عادات و سلایق آنها در اختیار دارند. با توجه به امکان تجزیه و تحلیل سلایق کاربران (مشتریان) در سطح وسیع از طریق نرم افزارها و امکانات پیشرفته می توان اطلاعات مفید و دسته بندی شده ای از این حجم وسیع بدست آورد که چنین اطلاعاتی میتواند مبنای اصلی سیاست گذاری های تولید و فروش در شرکتها باشد.
شبکه های اجتماعی و مدیریت بر دانسته های مصرف کنندگان:
هرچند اطلاع داشتن از خواسته های مصرف کنندگان در تصمیم گیری های شرکت ها نقش عمده ای دارد اما شرکت های بزرگ به آن بسنده نکرده و در تلاش اند که دانسته ها و قضاوت های مصرف کنندگان درباره ی اعتبار برند، کیفیت خدمات و قدرت خدمات شان را مدیریت و دستکاری کنند. شبکه های اجتماعی در این موضوع میتوانند نقش برجستهای ایفا کنند. (مثلاً تلاشهای شرکتی همچون اپل برای برقراری یک ارتباط عاطفی با مصرفکنندگان محصولات خود که در این مسئله نقش شبکه های اجتماعی و فعالیت های این شرکت در آنها پررنگ بوده است)
این اطلاعات در دوسطح میتواند موجب درآمدزایی شود:
اول؛ اطلاعات سطحی کاربران که میتواند مورد استفاده شرکتهای تبلیغاتی و... قرار بگیرد (اطلاعاتی نظیر شماره تلفنهای ساکنین یک محدودهی خاص جغرافیایی و یا جنسیت کاربران)
دوم؛ تحلیل سلایق و خواستههای مشتریان و استخراج اطلاعات مفید و دارای مفهوم (از طریق دادهکاوی، مباحثی نظیر کلاندادهها و...) و فروش این اطلاعات به نهادها و شرکتهای مختلف بمنظور استفادههای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و...
[1] Freemium Model
[2] Dropbox
[3] Synchronization
[4] LinkedIn
[5] Flickr
[6] In-app Purchase (IAP)
[7] Add-ons
[8] Affiliate Model
[9] affiliate links
[10] Subscription Model
[11] Netflix.com
[12] Virtual Goods Model
[13] Viber Stickers
[14] facebook Gifts
[15] Advertising Model
[16] Banner Ads
[17] Text Ads
[18] SERP Ads
[19] Pop-up Ads
[20] Hover Ads
[21] Interstitial Ads
[22] Video Ads
[23] Email Ads
[24] Targeted Advertising
[25] Google Ads
[26] Device
[27] Relationship status
[28] Big data analytics
[29] Data mining
[30] Niche Sosial Networks
[31] Contextual Ads
[32] In-text advertising
[33] In-image advertising
[34]Application Programming Interface (APIs)