اگرچه این آیین ملی و باستانی در مواردی دستخوش تغییر شده و رنگ و بوی این تغییرات در بخشی از اجزای مربوط به آن همچنان مشهود است، اما همچنان به عنوان یکی از اصلی ترین آیین ها در مرزهای فرهنگی ایران شناخته شده و با صلابت پایدار مانده است؛ تا جائی که امروزه «نوروز» و «زبان فارسی» دو مولفه اصلی برای تشخیص گستره مرزهای فرهنگی ایران به شمار می روند.
دلیل این امر را می توان در ویژگی های نوروز جست و جو کرد؛ ویژگی هایی چون آداب و رسوم آن همچون اجرای آیین های نمایشی نظیر کوسه برنشین، حاجی فیروز، عمو نوروز، میر نوروزی، روز عرفه، چهارشنبه سوری، قاشق زنی، پخت سمنو و تهیه خوراک های نوروزی، برپایی هفت سین، سیزده بدر و آیین های دیگری که خود موجب شکل گیری خرده فرهنگ های بی شمار در محدوده جغرافیای نوروز شده و بخش مهمی از ذهن و ضمیر صاحبان نوروز را شکل داده و تنها برای آنان قابل درک است.
بخشی دیگر نیز دربرگیرنده ارزش های انسانی است و امکان درک آن برای تمامی انسان ها وجود دارد؛ برای نمونه می توان به دید و بازدیدهای نوروزی، رسم عیدی دادن به ویژه به کودکان، نظافت خانه و نظایر اینها اشاره کرد که حاکی از محوریت قرار داشتن خانواده، احترام به بزرگ ترها، توجه به کودکان، دیدار بستگان و موضوعاتی چون بهداشت و پاکیزگی است. از این رو می توان گفت این دو ویژگی در کنار هم فرهنگ نوروز را به فرهنگی تعمیم پذیر برای تمامی ملل تبدیل کرده است. ردپای نوروز در اساطیر، تاریخ، متون، سفرنامه ها، شعر و ادب پارسی، موسیقی و هنرهای نمایشی نیز دیده می شود. علاوه بر این، ثبت نوروز در فهرست میراث جهانی یونسکو به صورت پرونده مشترک با 12 کشور که موجب ثبت 21 مارس (اول فروردین) به عنوان روز بین المللی نوروز شد، خود حاکی از جایگاه والای این رسم دیرپا نزد ایرانیان و مردمان دیگر سرزمین هایی است که دیرزمانی تحت نام سرزمینی به نام «ایران» می زیسته اند.
در همین حال، نوروز در برخی از کشورهای فارسی زبان هر ساله به بهترین شکل ممکن مورد توجه قرار می گیرد و برنامه های ویژه ای برای آن تدارک دیده می شود؛ برنامه هایی که تلاش دارند با اجرای آیین های مرتبط با نوروز که در طول هزاران سال به وجود آمده و اغلب تا امروز نیز حفظ شده اند، گردشگران بسیاری را از کشورهای مختلف به سوی خود جذب کنند. رویکردی که جدا از مبحث درآمدزایی اقتصادی از طریق جذب گردشگر، بازتاب رسانه ای آن، خود زمینه ساز انتقال آیین نوروز و رسوم مرتبط با آن به کشورهای دیگر و آشنایی مردمان سایر مناطق با این رسم بهاری شده است؛ کما اینکه به دلیل فرآیند گسترده مهاجرت ها، امروزه نوروز در برخی از پایتخت های بزرگ دنیا نیز کاملا شناخته شده و مورد توجه قرار گرفته است.
به رغم پشتوانه تاریخی و مولفه های غنی اجرایی موجود در پس نام نوروز، به نظر می رسد توجه به این آیین کهن در مرزهای ایران، امروزی گرفتار نوعی روزمرگی شده و از اصالت فرهنگی خود فاصله گرفته است؛ به طوری که بخش عمده آیین های استقبال از نوروز در دوره گذار از سنت به مدرنیته و فرآیند جهانی شدن، رنگ باخته و پاره ای از آیین ها نیز هویت اصلی خود را از دست داده و گرفتار نوعی بی هویتی شده اند. از آن نمونه می توان به شخصیت هایی چون حاجی فیروز و عمونوروز اشاره کرد؛ شخصیت هایی که باید نمادی از برکت دهی و شادی بخشی برای مردم به ویژه کودکان باشند، امروزه به نقابی برای تکدی گری درآمده اند و طبیعی است که فلسفه وجودی آنان به ذهن کودکان چندان خوش نخواهد نشست.
اشباع بازار نوروزی از اجزای مصنوعی و نمادین هفت سین نیز موضوع دیگری است که جای نقد دارد؛ چراکه تک تک این اجزا با فلسفه ای محکم بر خوان نوروزی قرار داده می شدند و جایگزینی آنان با نمونه های مصنوعی نیز اقدامی در راستای بی هویت سازی این سفره رنگین به شمار می رود. این در حالی است که بررسی نوروز و مولفه های فرهنگی اجتماعی آن بیانگر ظرفیت بالای این آیین باستانی برای احیا، تداوم و گسترش در عرصه جهانی است. از این رو می توان با تکیه بر مولفه ها و ارزش های موجود به معرفی این آیین ایرانی به جهانیان پرداخت تا به این وسیله زمینه پایداری آن بیش از گذشته و در خارج از مرزهای کنونی کشور فراهم شود؛ رویکردی که بی شک تحقق آن نیازمند تعامل هرچه بیشتر کشورهایی است که جشن نوروز به عنوان آیینی ملی یا منطقه ای در آنجا مورد توجه قرار دارد. از سوی دیگر برپایی و احیای آیین های نوروزی در سطح ملی و برنامه ریزی شده با هدف جذب گردشگران خارجی به کشورمان ایران نیز راهکاری مناسب در این زمینه به شمار می رود.
- گردشگری ایران
- دانستنیها
- ۳۴۶۲