منازعات نژادی بین اقلیت سفیدپوستان و سیاهپوستان اکثریت در تاریخ و سیاست آفریقای جنوبی نقش مهمی را بازی کردهاست و به [[دوره تاریخی آپارتاید در آفریقای جنوبی]] منجر شدهاست که در سال ۱۹۴۸ توسط حزب ملی آفریقای جنوبی تأسیس شد. اگر چه از قبل جداسازی نژادی در این کشور وجود داشت. قوانینی که آپارتاید را تعریف میکردند در سال ۱۹۹۱ به تدریج توسط حزب ملی لغو شدند و این به دلیل منازعات خشونتآمیز بود که شامل تحریمهای اقتصادی بینالمللی از سوی جامعه بینالملل میشد. این منازعات بین اکثریت سیاهپوستان و بسیاری از سفید پوستان، رنگین پوستان و هندیان اتفاق میافتاد.
این کشور از معدود کشورهای آفریقایی است که در آن هیچ وقت کودتا نشده و انتخابات منظم در طول یک سده اخیر در آن برگزار شدهاست. با این حال اکثریت سیاهپوستان تا سال ۱۹۹۴ دارای حق رای نبود. این کشور از اعضای بنیانگذار اتحادیه آفریقا است و بزرگترین اقتصاد را در میان اعضای آن دارد. سازمان ملل، اتحادیه کشورهای همسود، سازمان تجارت جهانی، صندوق بینالمللی پول، گروه ۷۷ و گروه ۲۰ از دیگر سازمانهای بینالمللی است که آفریقای جنوبی در آنها عضویت دارد.
نظام سیاسی این کشور دمکراسی پارلمانی است اما برخلاف روش معمول در جمهوریهای پارلمانی پست ریاست دولت و ریاست کشور در یک رئیسجمهور منتخب پارلمان ادغام شده است. پارلمان این کشور از دو مجلس تشکیل میشود. مجلس علیا با نامشورای ملی استانها و مجلس سفلی با نام مجمع ملی.
آفریقای جنوبی ۱۱ زبان رسمی دارد؛ ۹ زبان از زبانهای آفریقایی خانوادهٔ بانتو و دو زبان اروپایی؛ یکی زبان آفریکانس که از هلندیریشه گرفته و زبان اکثریت سفیدپوستان و دورگههای این کشور است و دیگری زبان انگلیسی که در تجارت و عرصهٔ عمومی استفاده زیادی دارد اما فقط پنجمین زبان پرگویشور در خانههاست.
اغلب از آفریقای جنوبی بهعنوان ملت رنگینکمان یاد میکنند، این اصطلاح را اسقف اعظم دسموند توتو خلق کرد و بعدها رئیسجمهور آفریقای جنوبی نلسون ماندلا از آن به عنوان استعارهای برای توصیف پیشرفتهای جدید تنوعات فرهنگی نشات گرفته از ایدئولوژی آپارتاید استفاده کرد. آفریقای جنوبی میزبان جام جهانی ۲۰۱۰ بود و این نخستین بار بود که این تورنمنت در آفریقا برگزار شد.
تاریخ
گذشتههای دور
آفریقای جنوبی دارای تعدادی از قدیمیترین آثار باستانی موجود در قاره آفریقا است. سنگوارههای بسیاری در غارهای استرکفونتاین(Strekfontein)، کرومدرای(Kromdraai)وماکاپانسگات(Makapansgat) وجود دارند که نشان میدهند که آسترالوپتسین(Australopithecine) از سه میلیون سال پیش در آنجا حضور داشتهاند. همچنین نمونههای گوناگونی از انسانهای اولیه که شامل انسان ماهر، انسان راستقامت و انسان امروزی یعنی انسان خردمند میشود در آن جا یافت شده است.
ورود اروپاییها
تاریخ نوشتاری آفریقای جنوبی با شرح دریانوردان اروپایی که از راههای بازرگانی هند شرقی میگذشتند آغاز میشود. نخستین دریانورد اروپایی که موفق شد از این آبراه گذر کند، کاوشگر پرتقالی بارتلومیو دیاس در سال ۱۴۸۸ میلادی بود. او هنگام بازگشت به لیسبون مکانی را که کشف کرده بود «دماغه طوفانها» نامید، اما هنری دریانورد، که پشتیبان مالی دیاس بود، نام آن را به «دماغه امید نیک» که اشارهای به راهی برای رسیدن به سرزمین هند بود، تغییر داد.
فعالیت هلندیها
رخ دادن تعدادی سانحه دریایی که در ساحل آفریقای جنوبی رخ داد، علاوه بر نوشتههای دریانوردان ابتدایی، شرحهای نجات یافتگان سوانح دریایی اولین شرحهای کتبی تاریخ این کشور هستند. دو سده پس از سال ۱۴۸۸ میلادی به بعد تعدادی از گروههای ماهیگیری که شامل دریانوردان پرتغالی میشدند، در ساحل ساکن شدند ولی شرح کتبی از آنها باقی نماندهاست. در سال ۱۶۵۳، جان ون ریسبک به نمایندگی کمپانی هند شرقی هلند محلی برای تهیه خواربار در دماغه امید نیک (آرزوی خوب) تأسیس کرد. در سدههای ۱۷ و ۱۸ میلادی این جمعیت هلندی به آرامی بیشتر شد و سرانجام ساکنین هلندی مردم شوسا واقع در منطقه رودخانه ماهی را دیدند و پس از آن جنگهایی به نام جنگهای مرزی کیپ به دلیل تصاحب زمین و دام شکل گرفت.
برای رفع کمبود نیروی کار کیپ از اندونزی، ماداگاسکار و هند بردگانی آورده شدند. علاوه بر این، رهبران دردسر سازی که اغلب از اشراف بودند از مستعمرات هلند به آفریقای جنوبی تبعید شدند. این گروه از بردگان سرانجام جمعیتی را تشکیل دادند که اکنون به عنوان مالاییهای کیپ شناخته میشوند. آنها از سوی استعمارگران اروپایی اغلب دارای مقام اجتماعی بهتری محسوب شدهاند و همچنین صاحب زمین نیز شدند و با توسعه آپارتاید، زمینهای خود را از دست دادند.
بسیاری از نوادگان این بردهها که اغلب با ساکنین هلندی ازدواج کردند بعدها با بازماندگان خویخوی به عنوان رنگینپوستان کیپ در یک رده قرار گرفتند. با ادغام بیشتر در بین جمعیت رنگین پوستان کیپ و مردم شوسا و دیگر مردم آفریقای جنوبی حال آنها حدود ۵۰ درصد از کیپ غربی را دربرگرفتهاند.
ورود بریتانیا
امپراتوری بریتانیا، دماغه امید نیک را برای مرتبط نمودن راه بر روی هند و استرالیا در سال ۱۷۹۷ فتح نمود. کمپانی هند شرقی هلند ورشکسته شد و بریتانیای کبیر مستعمره کیپ را در سال ۱۸۰۵ به خود اضافه کرد. بریتانیا جنگهای مرزی علیه شوسا را ادامه داد و مرز شرقی را از طریق قلعههایی که در طول رودخانه ماهی ساخته بود و استحکام بخشیدن آن از طریق حمایت از اسکان بریتانیاییها بیشتر به سمت شرق کشانید. به دلیل فشار جوامعی که خواستار لغو بردهداری بودند، مجلس عوام بریتانیا تجارت جهانی برده خود را در سال ۱۸۰۶ و سپس برده داری را در تمامی مستعمرههای خود در سال ۱۸۳۳ لغو کرد.
جنگهای بوئر
کشف الماس در سال ۱۸۶۷ و طلا در سال ۱۸۸۶ مشوق جدی رشد اقتصادی و مهاجرت گسترده و منجر به تضعیف وضعیت بومیان آفریقایی شد. بوئرها با موفقیت در مقابل دستدرازیهای بریتانیا در طول جنگ اول بوئر (۱۸۸۰ تا ۱۸۸۱) مقاومت کردند و از تاکتیکهایی استفاده کردند که مناسب با شرایط محلی بود. مثلاً بوئرها لباسهای خاکی رنگی میپوشیدند که همرنگ با زمین بود و در حالیکه سربازان بریتانیایی یونیفرمهای رنگ قرمز روشن میپوشیدند که آنها را هدفهای آسانی برای تیراندازان ماهر بوئری میساخت.بریتانیاییها با تعداد نفرات بیشتر و بدون لباسهای قرمز دوباره به جنگ برگشتند و در جنگ دوم بوئر (۱۸۹۹ تا ۱۹۰۲) شرکت کردند. تلاش بوئرها برای اتحاد با آلمانیهای آفریقای جنوب غربی بهانهای دیگر دست بریتانیاییها داد تا کنترل جمهوری بوئر را نهایتاً به دست گیرند.
در جنگ دوم بوئر، بوئرها به شدت مقاومت کردند ولی عاقبت بریتانیا توانست نیروهای آنها را شکست دهد و از تعداد نفرات بیشتر خود و کمکهای خارجی و اردوگاههای کار اجباری و همچنین تاکتیک جنجال برانگیز زمین سوخته به خوبی استفاده کند. قرارداد ورنیگینگحاکمیت مطلق بریتانیا بر جماهیر آفریقای جنوبی را تصریح کرد و دولت بریتانیای کبیر موافقت کرد تا بدهی سه میلیون پوندی دولتهایآفریقایی را به که به دلیل جنگ تحمیل شده بود را بپردازد. یکی از مفاد اصلی این قرار داد که جنگ را به اتمام میرساند این بود که سیاهان بجز در مستعمره کیپ، حق رای ندارند.
بعد از چهار سال مذاکره اتحادیه آفریقای جنوبی از مستعمره کیپ و استان کوازولوناتال و همچنین جمهوریهای منطقه آرنج فری وترانسوال در ۳۱ ماه می سال ۱۹۱۰ دقیقاً ۸ سال پس از پایان جنگ دوم بوئر تشکیل شد. این اتحادیه نوعی حکومت سلطنتی بود. در سال ۱۹۳۴ حزب آفریقای جنوبی و حزب ملی آفریقای جنوبی برای تشکیل حزب متحد آفریقای جنوبی و به دنبال آشتی بین آفریقاییها و سفید پوستانِ انگلیسیزبان ادغام شدند؛ ولی اتحادیه به دلیل ورود به جنگ جهانی دوم به عنوان متحد بریتانیا از هم پاشید. حرکتی که حزب ملی به شدت مخالف آن بود.
تبعیض نژادی در سالهای پس از جنگ جهانی دوم
در سال ۱۹۴۸ حزب ملی آفریقای جنوبی از طریق رایگیری به قدرت رسید و آغاز به انجام یک رشته قوانین مبنی بر جداسازی نژادی که به نام «آپارتاید» شناخته میشود، کرد. این تبعیض در مورد ثروت به دست آمده از صنعتی سازی سریع دهههای ۵۰، ۶۰ و ۷۰ میلادی نیز به کار رفت. در حالی که اقلیت سفیدپوستان از بالاترین استاندارد زندگی قاره آفریقا، که برابر سطح زندگی در کشورهای غربی جهان اول بود، برخوردار گشته بودند، اکثریت سیاهپوستان از لحاظ هرگونه استانداردی همچون درآمد، تحصیل و حتی ورود به ادارات دولتی مورد تبعیض قرار داشتند.
دولت برآمده از آپارتاید، میان یک سیاهپوست، هندی و یا رنگین پوست آفریقای جنوبی به مانند مردم کشورهایی همچون غنا و تانزانیا فرقی قائل نبود و با تمامی آنها به عنوان شهروند درجه آخر رفتار میکرد.
آزادی ماندلا و انتخابات آزاد
آپارتاید نژادی روز به روز در جهان باعث جنجال بیشتر میشد و به تحریمهای خارجی کشورهای غربی و شورش و سرکوبهای داخلی انجامید. از سرکوب شدید توسط دولت متشکل از سفیدپوستان و مقاومت، اعتصاب، راهپیمایی، اعتراض و خرابکاری توسط احزاب ضد آپارتاید بهویژه کنگره ملی آفریقا (ANC) دیرزمانی ادامه یافت. در سال ۱۹۹۰ دولت حزب ملی نخستین گام برای مذاکره کنارهگیری از قدرت را با لغو ممنوعیت کنگره ملی آفریقا و دیگر نهادهای سیاسی چپگرا برداشت و نلسون ماندلا را بعد از ۲۷ سال زندان آزاد کرد. قوانین آپارتاید به تدریج از کتابهای قانون حذف شدند و اولین انتخابات چند نژادی در سال ۱۹۹۴ برگزار شد. حزب ANC با اکثریت آراء پیروز انتخابات شد و از آن زمان تاکنون قدرت را در دست داشتهاست.
میلیونها نفر از مردم آفریقای جنوبی که اکثراً سیاهپوست هستند، همچنان در فقر و حاشیه شهرها زندگی میکنند. بسیاری این امر را میراث رژیم آپارتاید میدانند و همچنین بسیاری این فقر را ناشی از ناکامی دولت اخیر در مقابله با موضوعات اجتماعی میدانند. البته دیگر عوامل را از جمله ضعف در قوانین مالی و پولی دولت، برای تضمین تقسیم ثروت ورشد اقتصادی را نیز مقصر میدانند. به هر حال سیاست مسکن ANC در شرایط زندگی بسیاری از طریق تغییر جهت هزینههای مالی و پیشرفت سیستم جمعآوری مالیات بهبود حاصل کردهاست.
سیاست
آفریقای جنوبی ۲ مجلس دارد: شورای ملی استانها (یا مجلس اعیان) با ۹۰ عضو و مجمع ملی آفریقای جنوبی (یا مجلس عوام) با ۴۰۰ عضو. اعضای مجلس عوام برحسب جمعیت انتخاب میشوند. نصف اعضا از طریق لیست ملی و نصف دیگر از طریق لیست استانها انتخاب میشوند. ۱۰ عضو برای نمایندگی هر استان در شورای انتخابات بدونن توجه به جمعیت آن استان انتخاب میشود. هر دومجلس هر ۵ سال یک بار برگزار میشود دولت در مجلس عوام تشکیل میشود و رهبر حزب اکثریت در مجلس ملی رئیس جمهور میشود.
کنگره ملی آفریقا (ANC) در سیاست آفریقای جنوبی پیشرو است و در آخرین انتخابات عمومی سال ۲۰۰۴ ۶۹٫۷ درصد آراء و ۶۶٫۳ درصد آراءانتخابات شهرداری ۲۰۰۶ را به دست آورد. مهمترین چالش در مقابل ANC حزب متحد دمکراتها است که در انتخابات ۲۰۰۴ و ۲۰۰۶ به ترتیب ۱۲٫۴ و ۱۴٫۸ درصد آرا را به دست آورد. رهبر این حزب تونی لئون است. حزب پیشرو قبلی یعنی حزب ملی جدید که آپارتاید را از طریق سلف خود به وجود آورد از سال ۱۹۹۴ تا بحال همیشه در انتخابات تحقیر شده و سرانجام به انحلال کشیده شد. آنها تصمیم گرفتند تا در ۹ آوریل ۲۰۰۵ با ANC ادغام شوند. دیگر احزاب سیاسی اصلی در مجلس حزب آزادی اینکاتا که نماینده مردم زولو است و دموکراتهای مستقل که به ترتیب ۶٫۹۷ و ۱٫۷ درصد آرا را در انتخابات ۲۰۰۴به دست آوردند.
بعد از نلسون ماندلا، تابو امبکی و ژاکوب زوما به ریاست جمهوری رسیدند.
هنگامی که آپارتاید در سال ۱۹۹۴ ملغی شد دولت ناچار شد تا بانتوسانهای مستقل و نیمهمستقل قبلی را به ساختار سیاسی آفریقای جنوبی تبدیل کند. به همین دلیل چهار استان قبلی با نامهایاستان کیپ، استان کوازولو ناتال، ایالت آرنج فری و ترانس وال کنار گذاشته شدند و ۹ استان دیگر جایگزین آنها شدند. این استانهای جدید از استانهای پیشین کوچکترند که برای تخصیص منابع بیشتر این طور کوچک در نظر گرفته شدهاند.
این ۹ استان به ۵۲ بخش تقسیم میشوند که ۶ تای آنها شهرداری کلانشهرها و ۴۶ تای آنهاشهرداری بخشها هستند. ۴۶ بخشداری خود به ۲۳۱ شهرداری تقسیم میشوند. بخشداریها همچنین شامل ۲۰ بخش مدیریتی (که اغلب منطقه حفاظتشده هستند) هستند که مستقیماً توسط بخشداریها اداره میشوند. ۶ شهرداری کلانشهر اعمال بخشها و شهرداریهای محلی را انجام میدهند.
قدرت نظامی
نیروهای مسلح آفریقای جنوبی که به نیروهای دفاعی ملی آفریقای جنوبی (SANDF) معروف هستند در سال ۱۹۹۴به وجود آمدند. قبلاً نام آنها نیروی دفاعی آفریقای جنوبی (SADF) بود و نیروی جدید هم SADF و هم نیروی نظامی سازمانهای مبارز برای آزادی که به (MK) [Umkhonto we sizwe] معروفند ارتش آزادی خواهی مردمی آزانیان (APLA) و نیروهای دفاعی سابق (سرزمین مادری) را دربرمی گیرد. SANDF به چهار شاخه ارتش آفریقای جنوبی نیروی هوایی آفریقای جنوبی نیروی دریایی آفریقای جنوبی و خدمات بهداشتی نظامی آفریقای جنوبی تقسیم میشود. در سالهای اخیر SANDF به عنوان نیروی اصلی حافظ صلح قاره آفریقا تبدیل شده و در عملیاتهای حفظ صلح سازمان ملل در جنگهای داخلی جمهوری دموکراتیک کنگو و بروندی شرکت کردهاست. این ارتش بخشی از نیروهای صلحبان چندملیتی سازمان ملل است.
در دهه ۷۰ میلادی آفریقای جنوبی برنامهٔ تولید سلاحهای هستهای خود را آغاز کرد و ممکن است یک آزمایش هستهای با نام واقعه Vela را در سال ۱۹۷۹ در اقیانوس اطلس اجرا کرده باشد اما پس از آن برنامه هستهای خود را کنار گذاشته و پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای را در سال ۱۹۹۱ امضاء کرد و زرادخانه کوچک خود را نابود نمود. این کشور تنها کشور آفریقایی است که توانسته سلاح اتمی تولید کند و تا امروز تنها کشوری در دنیاست که داوطلبانه زرادخانه جنگافزار هستهای خود را نابود نمودهاست.
ورزش
راگبی ۱۵ نفره، فوتبال و کریکت سه ورزش محبوب در این کشور است. راگبی ورزش اول سفیدپوستان اروپاییتبار، فوتبال ورزش اول سیاهان آفریقاییتبار و کریکت محبوبترین ورزش آسیاییهای عمدتاً هندیتبار و سفیدپوستان انگلیسیزبان است. این کشور میزبان جام جهانی هر سه این رشتههای ورزشی [فوتبال (۲۰۱۰)، کریکت (۲۰۰۳ - مشترک با کنیا و زیمباوه) و راگبی (۱۹۹۵)] بوده و دو قهرمانی در جام جهانی راگبی (۱۹۹۵ در اولین حضور و ۲۰۰۷) و سه بار حضور در نیمهنهایی جام جهانی کریکت (۱۹۹۲، ۱۹۹۹ و ۲۰۰۷) را به دست آوردهاست. هاکی روی چمن، دو و میدانی، مشتزنی، شنا، گلف و موجسواری از دیگر رشتههای ورزشی محبوب در این کشور است.
آموزش و پرورش
مقطع ابتدایی ۷ سال نخست آموزش و پرورش این کشور را دارد. در عصر آپارتاید مدارس سیاهان با بودجهٔ ناکافی روزگار سپری میکردند.
آفریقای جنوبی دانشگاههای زیاد و همچنین بزرگی دارد. آموزشها به زبان آفریکانس میباشد.
این کشور در سالهای ۰۵–۲۰۰۲ میزان ۵٫۴٪ از تولید ناخالص کشور را ویژهٔ آموزش و پرورش خود کرده بود.
مردم
زبانها
آفریقای جنوبی ۱۱ زبان رسمی دارد: زبان آفریکانس انگلیسی آفریقای جنوبی فهرست زبانهای ملی هند از لحاظ تعداد زبانها در رتبه اول است وپس از آن آفریقای به خوبی قرار دارد. زبان انگلیسی در سراسر جهان و از جمله آفریقای جنوبی گویشوران زیادی دارد اما پرمتکلمترین زبان آفریقای جنوبی به شمار نمیآید. ۱۱ نام رسمی برای آفریقای جنوبی وجود دارد که به ازای هر زبان یک نام مستقل در نظر گرفته شدهاست.
همچنین در این کشور ۹ زبان رسمی آفریقایی وجود دارد: زبان فاناگالو، زبان خوئی، زبان لوبدو، زبان خوسا، زبان ناما زبان دبل شمالی، زبان فوتی زبان نس و زبان اشارهای آفریقای جنوبی. این زبانها گاهی در مقالههای رسمی به کار گرفته میشوند. شهرت آنها و تعداد مکانهای رسمی به کار گرفته میشوند. شهرت آنها و تعداد گویشورانشان کم است.
بسیاری از زبانهای غیررسمی قبیلههای سان و خوی خوی شامل لهجههای محلی است که به سمت شمال کشور یعنینامیبیا و بوتسوانا هم کشیده شدهاند. مردم این کشورها از لحاظ قبیله با بقیه آفریقایی تفاوت دارند و به عنوان جوامعشکارچی معروف هستند. آنها به حاشیه رانده شدهاند. اغلب زبانهای شان در حال تبدیل شدن به زبانهای انقراض یافتهاست.
بسیاری از سفید پوستان آفریقای جنوبی به زبانهای اروپایی مانند پرتغالی (که سیاه پوستان آنگولا و موزامبیک هم به آن سخن میگویند) آلمانی و یونانی صحبت میکنند و بسیاری از آسیاییهای مقیم آفریقای جنوبی و هندیها به زبانهایآسیای جنوبی مانند هندی گوجاراتی و زبان تامیل صحبت میکنند.
فرهنگ
به علت تنوع نژادی در کشور آفریقای جنوبی، فرهنگ «واحدی» در این کشور نمیتوان یافت. امروزه تنوع غذایی در این کشور که متأثر از فرهنگهای مختلف حاضر در آن است باعث شده جهانگردان و حتی به سرمایهگذاری در تهیه آن دست بزنند. علاوه بر غذا، موسیقی و رقص هم از نمادهای فرهنگی این کشور هستند.
دین
بر اساس سرشماری سال ۲۰۰۱، مسیحیان ۷۹٫۸ درصد از جمعیت آفریقای جنوبی را تشکیل میدهند. بر اساس این آمار، مسلمانان ۱٫۵ درصد، هندوها ۱٫۲٪، دین سنتی آفریقایی ۰٫۳٪ و یهودیت ۰٫۲ درصد جمعیت این کشورند. همچنین از میان جمعیت این کشور ۱۵٫۱٪ هیچ وابستگی مذهبی نداشته، ۰٫۶٪ از سایر ادیان و ۱٫۴٪ نامشخصند.
- آفریقا
- جنوب آفریقا
- ۲۱۷۹