دیگر بس است. با شروع امروز تمام این موارد را رها خواهیم کرد و تغییر را خواهیم پذیرفت.
نیاز حق به جانب بودن را رها کنید.
خیلی از ما دوست نداریم دچار هیچ اشتباهی بشویم و همیشه دلمان می خواهد حق به جانب باشیم. حتی اگر به قیمت پایان یک رابطه تمام شود. حتی اگر برای خودمان و اطرافیانمان ایجاد استرس و ناراحتی کند. هر وقت برای اثبات اینکه چه کسی اشتباه کرده و چه کسی کار درست را انجام داده با دیگران وارد جدال می شوید از خودتان این سوال را بپرسید که حق به جانب بودنم مهم است یا مهربان بودنم. آیا نفس شما تا این اندازه اهمیت دارد.
کنترل کردن ها را کنار بگذارید
کنترل تمام مسائلی که برای شما و اطراف شما مثل فرصت ها، وقایع، مردم و… اتفاق می افتد را کنار بگذارید. چه کسانی که دوستشان دارید و چه غریبه هایی که در خیابان ملاقات می کنید بگذارید همانطور که هستند باشند اینگونه خواهید دید که چقدر حس زیباتر و آرامش بیشتری خواهید داشت.
سرزنش کردن ها را رها کنید
برای آنچه که هستید و آنچه نتوانستید باشید، برای احساسی که دارید و احساسی که نتوانستید داشته باشید دیگران را سرزنش نکنید. بهتر است دیگر این سرزنش ها را کنار گذاشته و مسئولیت زندگی خود را بپذیرید.
ذهنیت خود تضعیف کننده نداشته باشید
انسان های زیادی هستند که با این ذهنیت به خودشان آسیب می رسانند. هر چه که ذهنتان به شما می گوید قبول نکنید به خصوص اگر آنچه می گوید منفی و خود تضعیف کننده باشد. شما بهتر از آنچه در فکرتان می گذرد هستید. دهن در صورتیکه درست استفاده شود ابزاری عالی است در غیر اینصورت اگر اشتباه به کار گرفته شود می تواند مخرب باشد.
افکار محدود کننده را رها کنید
افکار محدود کننده درباره ممکن ها و غیر ممکن ها و توانستن ها و نتوانستن ها را کنار بگذارید. از این زمان به بعد دیگر به افکار محدودتان اجازه نمی دهید که شما را در موقعیتهای اشتباه قرار دهند. پس بالهایتان را بگشایید و پرواز کنید.
شکایت ها را رها کنید
دیگر درمورد چیزهایی که باعث می شوند شما خوشحال نباشید شکایت نکنید. آنچه که باعث می شود شما خوشحال نباشید شرایط و موقعیت ها نیست بلکه نحوه نگاه شما به آن است. هیچوقت قدرت تفکر مثبت را دست کم نگیرید.
انتقادها را کنار بگذارید
دیگر کسانی که متفاوت از شما هستند را انتقاد نکنید. همه ما انسان ها متفاوت هستیم ولی از لحاظی هم شبیه هستیم. همه ما دوست داریم شاد باشیم، همه ما دوست داریم عشق بورزیم و همه ما دوست داریم درک شویم. همه ما یک چیز می خواهیم چیزی که آرزوی همه ماست.
نیاز به تحت تاثیر قرار دادن دیگران را کنار بگذارید
سعی نکنید به خاطر تحت تاثیر قرار دادن دیگران خودتان نباشید زیرا اینگونه به نتیجه نمی رسید. لحظه ای که تلاش را متوقف کنید، لحظه ای که ماسک را از صورتتان بردارید و خود واقعیتان را بپذیرید همان لحظه ای است که بدون هیچ تلاشی دیگران به سمت شما سوق پیدا می کنند.
در مقابل تغییر مقاومت نکنید
تغییرات می تواند زندگی شما و اطرافیانتان را به سمت بهبودی بکشاند. بنابراین به جای مقاومت در برابر تغییر آن را بپذیرید.
به دیگران برچسب نزنید
از زدن برچسب “عجیب بودن” به چیزها، انسان ها و اتفاقاتی که در زندگی درک نمی کنید جلوگیری کنید. سعی کنید که با باز کردن ذهن آن ها را بفهمید.
ترس ها را کنار بگذارید
احساس ترس فقط یک توهم است و وجود خارجی ندارد. این شما هستید که آن را خلق می کنید. ترس فقط در ذهن شماست. وقتی درون را اصلاح کنید بیرون هم به خودی خود اصلاح می شود. به گفته روزولت: ” تنها چیزی که باید از آن بترسیم خود ترس است.”
بهانه ها را کنار بگذارید
بیشتر اوقات خودمان را با بهانه های الکی محدود می کنیم.به جای رشد کردن و پیشرفت خودمان، با این بهانه ها به خودمان دروغ می گوییم. بهانه هایی که ۹۹ درصد آن ها واقعی نیستند. بهانه ها را جمع کنید و دور بیندازید شما دیگر نیازی به آنها نخواهید داشت.
گذشته را رها کنید
بله می دانم این کار بسیار سختی است به خصوص اگر گذشته بهتری نسبت به زمان کنونی تان داشته باشید. اما باید قبول کنید زمان حال آن چیزی است که دارید و همیشه خواهید داشت. پس خودتان را با گذشته فریب ندهید. در زمان حال باشید و از زندگی لذت ببرید به هرحال زندگی یک سفر است نه یک مقصد. دید روشنی نسبت به آینده داشته باشید و خودتان را برای آن آماده کنید اما همچنان در زمان حال زندگی کنید.
وابستگی نداشته باشید
درک این مسئله “عدم وابستگی” برای همه ما سخت است اما غیر ممکن نیست. با تمرین و زمان انجام آن آسانتر می شود. لحظه ای که بتوانید خودتان را از تمام دارائی ها یتان جدا کنید لحظه ای پر از آرامش، بردباری، عطوفت و متانت است. عدم وابستگی به این معنا نیست که عشق به هرچیزی را رها کنید زیرا عشق و وابستگی هیچگونه ارتباطی با یکدیگر ندارند. وابستگی از ترس بوجود می آید در حالیکه عشق، عشق واقعی، خالص، نیک و عاری از خودپرستی است. جایی که عشق باشد ترس جایی ندارد بنابراین ترس و وابستگی نمی توانند یکجا باشند.
بر اساس توقعات دیگران زندگی نکنید
بسیاری از انسان ها هستند که برای خودشان زندگی نمی کنند. آن ها به گونه ای زندگی می کنند که والدین، دوستان، معلم، رسانه ها، دولت و یا حتی دشمنانشان فکر می کنند بهتر است در پیش بگیرند. آن ها همیشه در زندگی سعی می کنند دیگران را راضی نگه دارند و حتی فراموش می کنند که خواسته ها و نیازهای خودشان چیست و چه چیزی می تواند خوشحالشان کند. در کل آن ها خودشان را فراموش می کنند.
شما یک زندگی بیشتر ندارید. همین زندگی کنونی. باید همان را زندگی کنید و به دیگران اجازه ندهید که با تحمیل عقایدشان شمارا از مسیر زندگی تان منحرف کند.
- ثروت و زندگی
- ۱۸۷۱